کد مطلب:173352 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:124

سخنان امام حسین در روز عاشورا
امام حسین علیه السلام، شخصا، یاران عمر بن سعد را به موعظه دعوت كرد.

آن حضرت پس از حمد و ثنای خداوند، بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و فرشتگان و پیغمبران درود فرستاد و فرمود:

ای مردم! بیچارگی و هلاكت بر شما باد كه در حال سرگردانی از ما یاری خواستید و ما با شتاب، برای یاری شما شتافتیم، ولی شما شمشیری را كه سوگند یاد كرده بودید كه در یاری ما به كار برید، برای كشتن ما به دست گرفتید و آتشی برای سوزانیدن ما افروختید كه ما می خواستیم با آن آتش، دشمن خود و دشمن شما را بسوزانیم.

امروز همه برای كشتن دوستان خود، به یاری دشمنان شتافته اید، بدون آن كه آنان عدل و داد را بین شما رواج داده باشند، و بی آن كه در یاری آنان برای شما امید خوش و رحمتی بوده باشد. وای بر شما! چرا دست از یاری ما كشیدید و حال آن كه شمشیرها در غلاف و دل ها مطمئن و آرام و رأی ها محكم شده بود. ولی شما در افروختن آتش فتنه، مانند ملخ ها شتاب كردید و دیوانه وار خود را مانند پروانه در آتش افكندید.

ای مخالفین حق و ای گروه نامسلمان و ای تاركین قرآن و ای تحریف كنندگان كلمات و ای جمعیت گنه كار و ای پیروان وساوس شیطان و ای خاموش كنندگان شریعت و سنت پیغمبر! دور باشید از رحمت خدا. آیا این مردم ناپاك را پشتیبانی می كنید و از یاری ما دست برمی دارید؟

آری! به خدا قسم مگر و حیله از زمان قدیم در شما بوده و اصل و فرع شما با آب تزویر به هم آمیخته و فكر شما با آن تقویت شده است. شما پلیدترین میوه ای هستید كه گلوی تماشاگران خود را آزار می دهد و كم ترین لقمه ای هستید كه اشخاص غاصب شما را ببلعند.

آگاه باشید كه فرد زنازاده ی پسر زنازاده (ابن زیاد) مرا بین دو چیز مخیر ساخته است: یا با شمشیر كشیده آماده ی جنگ شوم، یا لباس ذلت بپوشم و با یزید بیعت كنم. ولی ذلت از ما بسیار دور است و خدا و رسول خدا و مؤمنین و پرورده شدگان دامن های پاك و اشخاص با حمیت، و مردان با غیرت به ما چنین اجازه ای را نمی دهند كه ذلت اطاعت نمودن مردم پست را بر كشته شدن با عزت ترجیح دهیم. بدانید من با وجودی كه یار و یاورم كم است، با شما می جنگم.

امام حسین علیه السلام در ادامه سخنانش، اشعار فروة بن مسیك مرادی را قرائت نمود:

اگر ما پیروز شویم و دشمن را شكست دهیم شگفتی نیست، زیرا همیشه ما شكست دهنده بوده ایم، و اگر مغلوب و كشته شویم، از جانب ما نبوده است و از راه ترس كشته نشده ایم، بلكه


اجل ما در رسیده و به مقتضای گردش روزگار، نوبت پیروزی با دگران بوده است.

اگر هیولای مرگ از در خانه ی جمعی دور شود، درب خانه ی دیگران زانو به زمین خواهد زد.

بزرگان قوم من از دست شما دچار مرگ شدند، آن چنان كه در قرن های گذشته مردم دچار مرگ گردیدند.

اگر پادشاهان در دنیا پاینده می شدند، ما نیز پاینده می بودیم و اگر مردمان بزرگ در دنیا باقی می ماندند ما هم باقی می ماندیم. به آنان كه ما را شماتت می كنند بگو: به خود آیید و بیهوده شماتت نكنید، زیرا همان مرگی كه ما به آن مبتلا شویم، شماتت كنندگان نیز مبتلا خواهند شد.

پس از خواندن آن اشعار فرمود:

به خدا قسم كه شما پس از كشتن من زیاد زندگی نمی كنید. زندگی شما بیش از اندازه ی سوار شدن پیاده ای نخواهد بود.

روزگار به سرعت مانند سنگ آسیاب، بر سر شما می چرخد و شما را چون میله ی آسیاب در اضطراب می گیرد.

این خبر را پدرم علی علیه السلام از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیده بود و برای من نقل كرد.

اكنون شما آراء خود را فراهم آورید و با یاران خود جمع شده، مشورت كنید تا امر بر شما پوشیده نماند، سپس برای كشتن من، اقدام كنید و مرا مهلت ندهید.

من بر خداوند توكل نموده ام كه پروردگار من و شماست و هر جنبده ای در قبضه ی قدرت اوست و همانا پروردگار من به راه راست است.

پس از خواندن این خطبه ی غراء، سپاه دشمن را نفرین كرد و فرمود:

اللهم احبس عنهم قرط السماء، و ابعث علیهم سنین كسنی یوسف...؛ خداوندا! باران رحمت را از ایشان بازگیر و سال های قحط و خشك سالی را مانند سال های خشك سالی عصر حضرت یوسف علیه السلام بر این مردم بگمار و جوان بنی ثقفی را بر آن ها مسلط كن كه شرب ناگوار مرگ را به آن ها بچشاند، زیرا این مردم به ما دروغ گفتند و ترك یاری ما نمودند و تویی پروردگار ما و بر تو توكل كردیم و به تو رو آورده ایم و بازگشت هر بنده ای به سوی تو خواهد بود.

امام حسین علیه السلام پس از ادای این كلمات، از مركب پیاده شد و بر اسب خاص رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم كه «مرتجز» نام داشت سوار شد. به لشكر خود دستور داد تا گودالی را كه قبلا در پشت خیام كنده بودند و از هیزم و نی انباشته بودند، آتش بزنند كه پیكار از روبروی افراد شروع شود و نیز بانوان و اطفال كه در خیام بودند، از یورش دشمن در امان باشند. [1] .



[1] ارشاد مفيد؛ لهوف سيد بن طاووس.